افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک (Histrionic) سابقه طولا نی جلب توجه و رفتارهای نمایشی یا پرزرق و برق دارند و در ظاهر جذاب، گرم، صمیمی و معاشرتی هستند. واژه هیستریونیک از واژه یونانی هیستری (Hysteria) به معنی رحم گرفته شده است. هیستری که یکی از واژه های کهنه روانپزشکی است، برای بیماری هایی به کار برده می شود که در آن علل هیجانی و نشانه های عاطفی به یک نشانه جسمانی تبدیل می شوند. در بسیاری از موارد نشانه جسمانی بیانگر احساس بیمار به صورت نمادین یا سمبولیک تلقی می شود. در گذشته گرفتگی و تنگی گلو به معنی این پنداشته می شد که بیمار نمی تواند توهین و تحقیر را بلع و هضم کند، یا درد ناحیه قلب ممکن بود به معنی آن باشد که قلب بیمار به صورت تمثیلی شکسته و چاک چاک شده است.



● ویژگی های افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت نمایشی

ویژگی برجسته و چشمگیر یک شخصیت نمایشی همانگونه که از نام آن برمی آید رفتارهای دراماتیک یا نمایشی، جلب توجه دیگران و خودنمایی است. نزد شخصیت های نمایشی «جلب توجه دیگران» خصوصا از اولویت خاصی برخوردار است و ممکن است شعار ناگفته آنها «همه دنیا صحنه نمایش است» باشد! رفتار اغواگرانه (Sebuctive) در این گونه بیماران، از هر جنسی که باشد شایع است: بیمار نمایشی زن در برابر مصاحبه گر مرد ممکن است تمایل به جلب توجه داشته باشد. همچنین بیمار نمایشی زن در مقابل مصاحبه گر زن ممکن است شروع به چشم و هم چشمی کرده یا به مجادلا ت لفظی دست بزند.


دیگران معمولا شخصیت های نمایشی را ریاکار و سطحی می دانند، چرا که آنها با نمایش گذاشتن خود برای تماشاچیان ناشناس به دنبال تحسین هستند. این افراد زمانی که روابط دوستانه با مردم برقرار می کنند، پرتوقع و بی ملا حظه، خودمحور و در خود فرو رفته می شوند اما به احساسات دیگران بی توجه اند. اگر در روابطی که برقرار می کنند کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تایید نگردند، تندخو می شوند، می زنند زیر گریه، دیگران را ملا مت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می زنند.


در صحبت کردن آنها، تاکیدها و مکث های نمایشی شایع است، لغزش های زبانی در گفتار آنها زیاد است، به شیوه ای پرجوش و خروش صحبت می کنند و زبانی پرزرق و برق و پررنگ و لعاب دارند. اظهارنظرهای عاطفی و هیجانی در آنها زیاد است به گونه ای که تظاهرات چهره ای سرزنده، ژست های برجسته و صدای شدیدا زیر و بم دار در آنها هویداست. تغییر مداوم حالا ت عاطفی نشانه دنیای پرکشمکش درون این گونه شخصیت هاست که سعی دارند با سلطه گری در روابط بین فردی از بروز آن جلوگیری کنند.
همانگونه که در تئاتر مرسوم است بیمار به سبک نمایشگران ناگهان صدا و رفتار خود را کنترل می کند تا مخاطب خود را مطمئن سازد که زیاد از رفتارهای او نترسد زیرا خود او از چگونگی واکنش و رفتارش آگاه است.


پولیانا، شخصیتی داستانی بود که علی رغم همه قراین مخالف، با خوش بینی کورکورانه ای گمان می کرد که همه چیز رو به راه است. شخصیت های نمایشی نیز مانند پولیانا به جای حالا ت عاطفی ناخوشایند خود حالا ت عاطفی خوشایند را می نشانند; مکانیسمی دفاعی که به «تجزیه» موسوم است. رفتار این شخصیت ها یادآور ادا و اطوار نوجوانان مضطربی است که برای رفع اضطرابشان بی مهابا خطر می کنند. این گونه افراد را چنانچه افرادی صرفا پرشور و اغواگر بینگاریم، از ترس و اضطراب آنها غافل مانده ایم; میلون (۱۹۹۵) معتقد است که ترس زیربنایی چنین بیمارانی ترس از ترک و رهایی است.


تفکر شخصیت های نمایشی، عمق ندارد و بیشتر تحت تاثیر استنباطات سطحی قرار می گیرد. آنها محتوای آنچه را که ادراک کرده اند به تجزیه و تحلیل نمی کشانند، بلکه واکنشی احساسی به استنباط اولیه و سطحی خود می دهند، چنان که گویی به واقعیت محض دست یافته اند. بنابراین وقتی از این افراد خواسته می شود مساله ای را توصیف کنند عموما براساس برداشت های خود پاسخ می دهند تا براساس واقعیت ها. یکی از درمانگران گزارش می کرد که «بیمار به زحمت درک می کرد من چه می خواهم و چه سوالی پرسیده ام و حداکثر حرفی که می زد این بود که وی در حرف نمی گنجد و تافته ای جدا بافته است». پیامد این وضع تجارب سطحی ناپخته ای است از جهان و روابط که در هاله ای از احساسات رمانتیک افراطی محو می گردد. این شخصیت ها پندار از خویشتن را نیز به همین روال انجام می دهند، یعنی استنباط یا برداشتی رمانتیک و بسیار تراژیک از خود. این برداشت شخصی ازجهان، لا جرم آنها را به سوی واکنش های هیجانی نسبت به آن سوق می دهد. در برابر فشار، این طرز تفکر شخصی به تفکری بی نظم و دفاعی منجر گشته، هیجانات اوج گرفته و غالبا به عدم کنترل رفتار منجر می گردد، که به اصطلا ح عوامانه، شخص هیستریک می شود.


بنابراین ویژگی های افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت نمایشی احساساتی بودن و توجه طلبی مفرط است که به طور خلا صه با برخی از علا یم زیر همراه است:


۱) در موقعیت هایی که مرکز توجه نیستند، ناراحتند و در رنج و مشقت به سر می برند.
۲) مشخصه تعامل آنها با دیگران رفتار نامتناسب است.
۳) ابراز احساسات به سرعت تغییر کرده و سطحی است.
۴) همواره در پی جلب توجه دیگران هستند.
۵) سبک تکلم به نحوی افراطی مبتنی بر حدس و گمان و فاقد جزئیات است.
۶) خودنما و نمایشی اند و در ابراز احساسات مبالغه می کنند.
۷) القاپذیرند، یعنی به راحتی تحت تاثیر افراد یا موقعیت ها قرار می گیرند.
۸) روابط را خودمانی تر از آنچه واقعا هستند، می پندارد.